در این نوشته میخوایم یه سری اصطلاحات انگلیسی (idioms) که در اونها از کلمات و عبارات هنری استفاده شده رو یاد بگیریم. idiomها اصطلاحاتی هستند که یک جور معنای کنایی دارند. در واقع معمولا نمیشه معنی این اصطلاحات رو با دونستن معنی کلمات به کار رفته در اونها فهمید. اصطلاحاتی که اینجا بررسی میکنیم هم ممکنه صرفا ربطی به هنر نداشته باشند. اما کلمات مربوط به هنر در اونها به کار رفته. با ما همراه باشید و اگه شما هم اصطلاح مشابهی که مربوط به هنر باشه میدونید برامون بنویسید.
خب بریم سراغ اولین اصطلاح که اتفاقا شبیه به معادل فارسیش هم است. در فارسی وقتی یکی همیشه گوش به فرمان کسی باشه از اصطلاح «به ساز کسی رقصیدن» استفاده میکنیم. یا وقتی هرکسی یه چیزی میگه و نمیدونیم چه کا کنیم، میگیم:«به ساز کی برقصم؟». حالا انگلیسیها هم اصطلاح مشابهی دارند که میگن:
مثال:
She had to stay on her best behavior and dance to his tune.
The boss has got everyone dancing to her tune.
The senators are dancing to the tune of the President.
اما اصطلاح هنری دوم وقتی به کار میره که مشکلی پیش اومده و اشاره به این داره که هر دو طرف مقصرند. البته در موقعیتی که یه کار به کمک دو نفر احتیاج داره هم به کار میره. این معنای دوم شبیه به اصطلاح فارسی «یه دست صدا نداره» است. معنای اول هم شاید نزدیک به ضربالمثل «یکه به قاضی رفتن» باشه. خب حالا ببینیم در انگلیسی چه اصطلاحی به کار میبرند؟
چند مثال دیگر:
She may want to argue, but it takes two to tango and I won’t stoop to her level.
Divorce is never the fault of one partner; it takes two to tango.
مثال:
You’re such a drama queen! It’s no big deal.
He’s always overreacting to everything, I mean talk about a drama queen!
اصطلاح هنری بعدی معادل تقریبا یکسانی تو فارسی هم داره. این اصطلاح بیشتر درمورد کسی به کار میره که هیچ تجربه یا آموزش قبلی نداره و از این نظر کاملا آمادهست که از اول یاد بگیره. همینطور در مورد چیزی که میخوایم از اول بسازیم و میتونیم هرطور خواستیم بسازیمش و دستمون بازه. در فارسی میگیم «مثل لوح سفیده» و انگلیسیها هم تقریبا عین همینو میگن اما با استفاده از اصطلاحات هنر نقاشی:
Interior designers rarely work with a blank canvas and the license to do absolutely anything they want.
I love moving into a new house and having a blank canvas to make my own!
These freshmen are all blank canvasses—we can get them to believe anything we tell them!
گاهی نتیجهی یه کاری خیلی خوب از آب درمیاد. گاهی چیز یا آدم خیلی زیبایی رو میبینیم. در فارسی گاهی که میخوایم از چیرهدستی کسی تعریف بکنیم، میگیم چه هنری داره. حالا ممکنه کار اون شخص اصلا هنر به حساب نیاد. هنر با زیبایی درآمیخته است و انگار که لازم و ملزوم هم هستند. برای همین هم خیلی وقتها فارغ از اینکه چیزی اصلا ربطی به هنر داشته باشه یا نه زیباییش رو با کلمه هنر توصیف میکنند. انگلیسیها در این موارد از صطلاح a work of art استفاده میکنند.
She’s so beautiful. She’s a work of art.
The code she wrote for this program is nothing short of a work of art.
Wow, did you see his incredible body? That thing is a work of art!
اما بریم سراغ آخرین مورد از اصطلاحات انگلیسی امروز. گاهی یه موضوعی رو ممکنه عمومیت بدیم به همه آدمها یا چیزهایی که تو اون مقوله وجود دارند. مثلا از یکی یه رفتار بدی میبینیم و میگیم همهشون همینطوریاند. در فارسی برای این وضعیت اصطلاح «همه رو با یه چوب زدن» رو داریم. انگلیسیها اما برای این اصطلاح هم از عبارات مربوط به هنر استفاده میکنند. این یکی هم مربوط به هنر نقاشیه:
مثال:
There is absolutely a segment of video game enthusiasts who create a hostile and toxic environment online, but painting all gamers with the same brush does a disservice to the community.
Because they worked so closely in the same department, John was painted with the same brush as Tim.
این هم از اصطلاحات انگلیسی با کلمات و عبارات هنری. یادتون نره سایر مطالب مجله آموزشی خانه زبان رو هم ببینید و بخونید. امیدواریم از این مطلب استفاده کرده باشید. شما هم اگر اصطلاح هنری دیگهای به ذهنتون میرسه حتما تو قسمت نظرات برامون بنویسید.