پادکست ترزبان، قسمت پنجم: انگلیسی فکر کن!
هرکسی که حتی یه بار تو عمرش کلاس زبان رفته باشه حتما اینو شنیده: انگلیسی فکر کن! ترجمه نکن! حرف کاملا درستی هم هست و موضوع امروز صحبت ما. زبان در واقع ابزار فکر کردنه. همهی آدما یه وقتایی یه گوشهای توخلوت خودشون، فکر میکنند. از سادهترین چیزا مثل اینکه ناهار چی بخورم؟ تا پیچیدهترین سوالات تاریخ بشریت مثل از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود؟ توی این لحظات احتمالا صدای خودتون رو تو ذهنتون میشنوید، با خودتون بحث میکنید، به نتیجهای میرسید و تصمیم میگیرید. شاید گاهی هم اصلا بلند بلند فکر کنید. اما نکته اینجاست که برای فکر کردن از زبان استفاده میکنید و حالا سوال اینجاست که این فکر کردن در هر زبانی متفاوته؟ و اگه هست تفاوتش تو چیه؟
چطور انگلیسی فکر کنیم؟ چطور ترجمه نکنیم؟ حقیقتش اینه که برای کسی که تازه داره شروع به یادگیری میکنه و از ابتدای سطح مبتدی باید بخونه ترجمه نکردن خیلی سخته. شاید حتی اجتناب ناپذیر باشه. اما اگر به این کار عادت کنیم و از همین ابتدا به فکرش نباشیم در سطوح بالاتر میبینیم که خیلی کند صحبت میکنیم و در حد انتظار روون نیستیم. ضمن این که مشکلات دیگه ازجمله غلطهای گرامری رایج و ترکیبهای عجیب خندهدار هم معمولا از همین ترجمهی مستقیم از زبان مادری ناشی میشند. اولین قدم شاید در یادگیری واژهها باشه.
آهنگهای استفاده شده در این قسمت: